مے خواهمت تا سر حد مرگ عشق مے شویے در من فراتر از هرچه ڪه هست رگ به رگ مے خواهمت تاابد تا نهایت یک ویرانے مستِ مست رها مکن مرا در من متوقف مشو هرگز از دور تماشایم ڪن چه وحشیانه مے طلبم تووو را از من دریغ مڪن خود را مے خواهمت همچون معجزه اے ڪه جهان هرگز ندیده باشد به خود می خواهمت به تمام زبان هاے مادری مے خواهمت تا به خدا حالِ خوب یعنی داشتن تُـــو وقتی "من عاشق چشمات شدم همون موقع كه "نه عقل بود و نه دلی حس میکردم قلبم نیاز به التیام داره تا چشام قشنگیه چشاتو دید و تو شدي التيام قلب من °¦ مَن پُر از دوست داشتن توأم پُر از ذراتِ مُعلق عِشقت پُر از آغُوشی که الگویش قَد و قواره تُوست فَدا؎ِ تـٌويی کهِ اَگهِتـٌوهَمه؎دنیاٰ واٰسَتْ جاٰ نَباٰشهِ تـٌو قَلبِ مَن اَنداٰزه؎ِتَمومدنیاٰ، واٰسَتْ جاٰ هَستْ تَماٰم طولِ شَب راٰ بَراٰےِ تـٌو واٰژہِ مے شَوَم،تـٌو بِخواٰب شَب بخیر هاٰیَت باٰ مَـن
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|